سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پارسایى زیور درویشى است ، و سپاس زیور توانگرى . [نهج البلاغه]
لطیفه های از آب گذشته!!! - قلب بیقرار
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • ها، ها، ها ...!

    بیکاری
    شخصی ساعتش کار نمی کرد. رفت گشت، برایش کار پیدا کرد.

    در عکاسی
    عکاس:«دوست دارید عکستان را چگونه بگیرم؟»
    مشتری:«مجانی!»

    به شرط چاقو
    مردی بادکنک فروشی باز کرد، اما بعد ازمدتی ورشکست شد، چون بادکنک هایش را به شرط چاقو می فروخت.
     
    در کلاس فارسی
    معلم: وقتی می گوییم «دانش آموزان کلاس تکلیف های خود را با میل انجام می دهند.» «میل» در این جمله چه نوع کلمه ای است؟
    دانش آموز:« اجازه!  حرف اضافه.»

    درسینما
    اولی:«ببخشید شما روی صندلی من نشسته اید.»
    دومی:«می توانی حرفت را ثابت کنی؟»
    اولی:«بله!چون بستنی قیفی ام راروی آن جا گذاشته بودم.»

    در کلاس زیست شناسی
    معلم:« سعید! دو تا حیوان دو زیست نام ببر.»
    سعید:«قورباغه و برادرش.»

    دروغگوها
    اولی: «یک روز توپم را شوت کردم، رفت کره ماه، خورد توی سر یک نفر و برگشت.»
    دومی: «عجب! پس آن توپی را که خورد توی سرم تو شوت کرده بودی؟»

    نظر یادتون نره!                   این وبلاگ را به دوستانتان معرفی کنید.




    علی اصغر ::: چهارشنبه 86/8/2::: ساعت 10:43 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 161
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدید :183578

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    لطیفه های از آب گذشته!!! - قلب بیقرار
    علی اصغر
    آنقدر درد درون را در دل خود ریختم تا که خود با درد هستی سوز خود آمیختم کوچیک همه ب ی ق ر ا ر

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    لطیفه های از آب گذشته!!! - قلب بیقرار

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<